سم زنبور عسل و طیف درمانی آ ن
سوزش سم زنبور یاشیرینی عسل..؟
اگر به شما بگویند داروئی کشف شده است که با یک قطره آن زندگی شما را نجات می دهد
چه مبلغ خواهید پرداخت ...مطمئن هستم هر چه بگویند حاضر به پرداخت خواهید شد..و حال
اگر این قطره کنار دست شما باشد و به راحتی در اختیارتان باشد هر گز باور می کنید ..من
می گویم و تجر به کرده ام که انسان کفران نعمت می کند و در خیلی موارد سپاسگزار نیست
این قطره با ارزش همان سم زنبور عسل و سایر زنبوران است که ما به سادگی و از روی بی
اهمیتی آن را نادیده می گیریم ..چون رایگان در اختیار ماست ...انسان بیدار شو..بیدار ...بیدار!
چند سال بیمارید ؟ تا کنون چه نتیجه ای گر فته اید؟ از درمان با روش های گوناگون
نتیجه مثبتی در جهت بهبود خود گر فته اید؟ اگر احساس می کنید برای انتخاب راه
و روش درمانی عاقلانه و اصولی با توجه به انواع روش های درمانی بهترین روش را تا
کنون نیا فته اید ... به شما تو صیه می کنم از روش درمانی قر آنی و الهی بی نظیر
زنبور درمانی که ریشه تاریخی با پشتوانه قاطع و مطمئن علمی در سراسر جهان دارد
خود را درمان کنید ...لازم میدانم در انتخاب این روش بررسی دقیقی بنمائید و از روی
احساس و درماندگی از بیماریتان سریعا تصمیم نگیرید ...اگر به شعور باطنی خود رجوع
کنید و از خدای خود استمداد بطلبید ...راه درست درمان خود را خواهید یافت .....و این
نیست مگر تحقیق و مطالعه کنید..و هرگز کلیشه ای عمل نکنید...من از بعد انسانی
و وظیفه شرعی خود با سی واندی سال تجر به مفید که تمامش با مطالعه و بررسی
روش زنبور درمانی بوده است ..شما را دعوت به درمانی می کنم که تاریخ بشریت در
درمان خود پیش از هر روش درمانی حفظ و صیانت نموده است ..وشخصا تا کنون مورد
منفی ندیده ام ...و آنجا که پروردگار می فر ماید ( و اوحی ربک ...) یعنی بشنو انسان
تو را در جهان بی پشتوانه نیا فریردم ....و همه چیز برای سلامت روح و جسم تو فراهم
شده است ..حتی قبل از حضورت در کره ارض ...تر جمه آیات الهی از سوره مبارک نحل
اهمیت سم زنبوران دیگر
باید بدانید در زنبور درمانی تنها اتکاء به سم زنبور عسل نیست ...من شخصا تجاربی مفید در استفاده از سم بعضی زنبوران دیگر همراه با سم زنیور عسل دارم که در کار درمان شاید برایتان باور کردنی نباشد ...این بدان مفهوم است که در مواردی اگر از سم دیگر زنبور ان استفاده نشود روند درمان کامل نشده و بعضا در مان ثبیت و پایدار نمی گردد...و من به این موهبت الهی و بی نظیر سر تعظیم فرود می آورم...و همیشه سپاسگزار ذات اقدس الهی بوده و خواهم بود که توانسته ام خارج از حوزه ی خواب و خوارک و پوشاک به نعمتهای دیگری وا قف گردم که شاید اکثر انسانها بی توجه و در حال شدت نیاز از کنار شان به سادگی عبور می کنند.و بر خود واجب دیدم تنها برای هشدار همگان و توجه به اینگونه نعمت ها شما را به این روش آشنا سازم ...باشد وظیفه خود را به انجام رسانده و مورد عفوو پروردگار قرار گیرم
قابل توجه بیماران ..مخصوصا (MS)
خاطر مبا رکتان باشد کسی که چندین سال در گیر بیماری لاعلاجی بوده است یک شبه درمان نخواهد شد ؛ یکی از شروط اصلی درمان
عاشق بودن است.عاشق زندگی شیرین و بدون دغدغه در سایه انسانیت و پاکی ..با خودمان صادق باشیم از هیچ کس انتظار محبت
نداشته باشیم بلکه خود بذر محبت را بپا شیم و با لبخند عشق آبیار ی کنیم ..اگر زمین ضمیر ها مستعد باشد نمو می کند و شاخه و برگ
می زند و به ثمر می نشیند ...در صورتی سبز نشد و بذر پاشیده شده هم به باد رفت ...مشکل از شما نیست و نباید حسرت بخورید و
مضطرب گردید ...هر گز..! عاشق عاشق می ماند و با آرامش در به سازی زمین قدم برمی دارد ( می شود) اگر نتوانید پس عاشق نیستید
می خواهد هر چیزی به خودی خود بدست آید ..در عشق چیزی بدست می آید که غیر قابل تصور است ...پس شاد باشید و در شادی ..
پایدار بمانید ...من این سخن را به گروه سنی خاصی توصیه نمی کنم ..در هر سنی هستید ..آتش عشق را در خود شعله ور کنید ..البته
نه کلیشه ای و بی هدف ...باید تفکر غمگین را همچون علف هر ز در یک مزرعه از میان برداشت و جای رشد اندیشه را باز کرد ..اگر خود
خواه نباشیم به سادگی قابل دسترس است...
این گفتار پیش زمینه درمان واقعی بوده و شاید اصلی ترین فاکتور درمان ..در صورتی نتوانید این گونه باشید بی جهت زحمت درمان را به خود
ندهید ..که اگر هم درمان جسمی شوید ...بزودی متزلزل خواهید شد و روح و جسم خود را تنها به طناب زندگی بدار آویخته اید .
و در ثانی به تمام سفارشات من هنگام درمان توجه کنید و دقت نما ئید کا ملا منطبق بر آنها گردید تا نتیجه درمان را به زیبائی ببینید.
از شروع درمان تا هنگام بهبو دی کامل حد اقل تعداد 150 نیش زنبور
عسل در نوبت های گو ناگون تز ریق می شود و در طول درمان حد اکثر
برای تعدادی از بیماران ..علا ئمی خلاف انتظار شان در سه نوبت بصورت
نوسانی ظاهرمی گردد...که در پایان منجر به بهبودی و تثبیت سلامتی
می شود که اگر چنین نشود در مان کامل نمی گرددِِِ. البته در
همه ی بیماران یکسان نیست... که لازم است با روحیه ی بالا و صبر
و شکیبائی و حوصله تمام مسیر را ادامه و هر گونه اختلالی را در
دفترچه ثبت حالات خود ذکر نمایند ( حتی عکس حالات را ضبط)
نمایند...در صورتی هر گونه انرژی منفی در خود بیا فرینند وسستی
را در افکار خود تقویت کنند طول در مان را هم نوسانی خواهند کرد..
گاهی بعضی از بیماران به گونه ای پیچیده می شوند که هر گز تا
آن زمان نبوده اند ...که این حالات تمام نشان از پیشرفت سازنده
سیستم عصبی می باشد ..چرا اگر غیراین باشد مشخص می کند که
سیستم عصبی ؛ و کنترلی و دفاعی بدن از روش زنبور درمانی
تاثیر پذیر نشده است....در اینجاست که باید بیشتر شادی کرد.
لذا دستور ات داده شده را با دقت
مو به مو(کلمه به کلمه)
هر چه بیشتر انجام و سعی نمائید از
حوزه ی شادی و اعتماد خارج نشوید...بدینوسیله در مان شما
تضمین و غیر قابل بر گشت خواهد بود
اول بیندیشید که می توانید سفارشات مرا انجام دهید
بعد تصمیم به درمان با روش زنبور درمانی بگیرید..
و در صورت عدم توانائی در انجام آنها هر گز دنبال درمان خود نباشید و به همان حال که هستید
راضی باشید...!
لطفا روی کادر زیر کلیک کنید و قبل از هر تصمیم آنرا بخوانید
http://www.shereno.com/news2.php?id=7010
نقاط مختلف بدن در زنبور درمانی
زنبور عسل در قرآن
کلمه نحل به معنی زنبور عسل در آیات 68و 69 سوره نحل در جزء14 قرآن کریم آمده است. در تفسیر آیه68 چنین آمده است: پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزی تغییر می یابد، در عین ادامه دادن بحث ها در زمینه نعمت های مختلف الهی و بیان اسرارآفرینش در این سوره، سخن از زنبورعسل و سپس خود عسل به میان می آورد. اما شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام وحی بر آن گذارده شده است. نخست می گوید: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحی کرد که خانه هایی از کوهها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند انتخاب کن.»
¤ نخستین مأموریت زنبوران در این آیه، خانه سازی ذکر شده است. و این شاید به خاطر آن است که مسئله مسکن مناسب، نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیت های دیگر، امکانپذیر است.
¤ در آیه 69 سوره «نحل»، دومین مأموریت زنبور عسل شروع می شود. قرآن می فرماید: «ما به او الهام کردیم که سپس از تمام ثمرات تناول کن و راههایی که پروردگارت برای تو تعیین کرده، به راحتی بپیما.»
سرانجام، آخرین مرحله مأموریت آنها را به صورت یک نتیجه، این چنین بیان می کند، «از درون زنبوران عسل، نوشیدنی مخصوص خارج می شود که رنگ های مختلفی دارد.» نهفته است، جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیده اند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه، عمل می کنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملامحفوظ مانده و به عسل منتقل می شود.
¤ و در ماجرای برنامه زندگی زنبور عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت می آورد، که هم غذاست و هم شفا و هم درس زندگی، نشانه روشنی از عظمت و قدرت پروردگار است، برای جمعیتی که می اندیشند.
طب غربى تنها یکى از رویکردهاى بشر به مسئله سلامت و بیمارى به شمار مى آید. در کنار این روش، شیوه هاى دیگرى از پزشکى نیز وجود دارند که با تفاوت هایى در اصول، قواعد و راه هاى تشخیص و درمان، سعى در بازگردانیدن سلامتى به افراد بیمار و جلوگیرى از ایجاد بیمارى در اشخاص سالم دارند.
تعداد این روش ها بالغ بر ??? عدد است که مجموعه آنها را با نام هایى نظیر «طب مکمل» (Complementary medicine) یا «طب جایگزین» (Alternative medicine) در جهان مى شناسند. این مجموعه از سیستم هاى پزشکى بسیار متفاوتى تشکیل شده است که آنچه در تمامى آنها مشترک است تفاوتشان با رویکرد طب رایج در روش هاى تشخیص، درمان و یا هر دوى آنها است. برخى از این شیوه ها در اصول تشخیصى- درمانى خود شباهت هاى زیادى با یکدیگر دارند، ولى گاهى تفاوت برخى از آنها با هم، بیش از اختلافشان با طب غربى است. این امر سبب شده است که طب جایگزین ملغمه اى از روش هاى گوناگون باشد که هر یک به نوبه خود سعى در بالا بردن سطح سلامتى افراد و جامعه دارند.
در حال حاضر، در بیشتر کشورهاى دنیا- به خصوص کشورهایى مانند آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان که خود از سردمداران طب غربى هستند- از این شیوه ها در کنار پزشکى رایج به منظور تشخیص و درمان بیمارى ها استفاده مى شود و روش هاى طب مکمل هر روز از محبوبیت و استقبال گسترده ترى بهره مند مى گردند. با این وجود تاکنون جایگاه طب مکمل (جایگزین) در کشور ما به درستى مشخص نشده و درباره کارایى، لزوم استفاده و فواید این روش ها نظرات مختلف و حرف و حدیث بسیارى وجود دارد.
در حقیقت، امروز جامعه ما در آغاز راه استفاده از روش هاى درمانى مکمل قرار گرفته است، لذا دستیابى به اطلاعات صحیح و علمى درباره این شیوه هاى پزشکى- چه براى پزشکان و چه براى بیماران- یک امر ضرورى به حساب مى آید.
به نظر مى رسد که تنها راه درستى که مى تواند منجر به دستیابى طب مکمل به جایگاه واقعى خود در جامعه گردد، آشنایى علمى و به دور از هرگونه غرض ورزى و تعصب با این علوم- شیوه هاى عملکرد و توانایى هریک از آنها در تشخیص و درمان بیمارى ها- و در کنار آن سنجش ادعاهاى آنها به وسیله تحقیقات علمى و مطالعات بالینى معتبر است.
هریک از این روش ها توانایى هاى تشخیصى و درمانى منحصر به فردى را دارند. برخى از آنها در محدوده بسیار کوچکى از بیمارى ها کارایى دارند، در حالى که بعضى دیگر سیستم هاى پزشکى جامع و کاملى هستند که در طیف وسیعى از بیمارى ها مى توان از آنها استفاده کرد.
طب مکمل یا جایگزین
همانطورى که پیشتر نیز گفته شد، در حال حاضر شیوه هاى بسیار متفاوتى در سراسر جهان براى تشخیص و درمان بیمارى ها وجود دارد که در کنار طب رایج سعى در بازگردانیدن سلامتى به افراد بیمار و پیشگیرى از ایجاد بیمارى در افراد سالم (با ارجحیت مورد دوم) دارند.
در حقیقت آن چیزى را که امروزه همه ما به عنوان «پزشکى» مى شناسیم و فرد متخصص در آن را پزشک یا دکتر طب مى نامیم، روشى از سیستم تشخیصى- درمانى است که با نام هایى همچون پزشکى غربى، پزشکى مدرن یا نوین، پزشکى معمول، طب متعارف یا رسمى،پزشکى فن ورانه یا تکنیکى ، طب علمى و آلوپاتى نیز شناخته مى شود.
به رغم تمامى پیشرفت ها و تبلیغات انجام شده در مورد پزشکى غربى، هر روزه تعداد بیشترى از مردم به طب مکمل علاقه مند مى شوند.
با وجود اینکه تمامى رشته هاى پزشکى غیر از پزشکى رایج را تحت عنوان پزشکى مکمل یا جایگزین طبقه بندى مى نمایند، اما به دلیل تنوع آنها شاید چندان واقع گرایانه نباشد که بخواهیم تعریفى جامع و دقیق از مجموعه درمان هایى که خارج از روش پزشکى معمول است داشته باشیم، به طورى که همه آنها را شامل شود.«فیشر» و «وارد» در این رابطه مى گویند: «صحبت کردن درباره طب مکمل یا جایگزین مانند این است که بخواهیم (در کشورى) راجع به «خارجیان» صحبت کنیم.
هردوى این واژه ها داراى مفاهیمى گنگ و مبهم هستند و به دسته ها و گروه هاى بزرگ و ناهمگونى اشاره مى کنند که توسط آنچه که نیستند (طب رایج در مقابل طب مکمل یا جایگزین) تعریف شده اند، نه به وسیله آنچه که هستند.»
براین اساس یکى از معتبرترین مراکز طب مکمل دنیا به نام «مرکز ملى طب مکمل و جایگزین» (NCCAM) وابسته به «موسسه هاى ملى بهداشت آمریکا»(NIH) مجموعه این روش را بدین صورت تعریف مى کند: «طیف وسیعى از فلسفه هاى درمانى (مدارس فکرى) و رهیافت ها و درمان هایى که طب مرسوم غربى معمولاً از آنها استفاده نمى کند، آنها را نپذیرفته است، مطالعه و درک نکرده و اکثراً در دسترس قرار نمى دهد.»
در هر نقطه از جهان این روش ها را با اسم خاصى مى شناسند که ناشى از شیوه نگرش و برخورد با این رشته هاى طبى است.
در این قسمت تعدادى از این عناوین را با توضیح مختصرى در مورد هر یک از آنها ملاحظه مى کنید:
طب مکمل (Complementary medicine): در کشورهاى اروپایى معمولاً مجموعه این روش ها را با نام «طب مکمل» مى شناسند. این نام بیانگر این نکته است که از این روش ها مى توان در کنار طب رایج و جهت تکمیل کردن آن براى رسیدن به سلامتى بیشتر استفاده کرد. این واژه براى نخستین بار در سال ???? در گزارشى که توسط «بنیاد ترش هولد» درباره وضعیت روش هاى طبى جدا از پزشکى معمول جامعه به چاپ رسید به کار گرفته شده است. اشکالى که در این واژه به چشم مى خورد این است که کلمه طب مکمل اکثراً این تصور را در ذهن شنونده به وجود نمى آورد که استفاده از این شیوه هاى طبى تنها در کنار طب غربى، مجاز و قابل قبول است.
طب جایگزین (Alternative medicine) : در آمریکا این سیستم هاى درمانى تحت عنوان «طب جایگزین (جانشین)» شناخته مى شوند. این نام نشان دهنده آن است که در بسیارى از موارد مى توان تنها با تکیه بر این روش ها، بیمارى را معالجه کرد و نیازى به مداخله پزشکى رایج نیست. با این وجود به نظر مى رسد که حتى در آمریکا نیز حداقل در موارد بیمارى هاى بسیار سخت و پیشرفته از این سیستم به عنوان مکمل طب غربى استفاده مى گردد.
« مارک اس. میکوزى» در این زمینه مى گوید: «آنچه که به عنوان طب جایگزین در ایالات متحده لقب گرفته است، در درجه اول یک پدیده اجتماعى و جنبش مصرف کنندگان (پزشکى) است که از ابعاد مهمى برخوردار است. واژه طب مکمل به طور متناوب است به جاى واژه فوق به کار مى رود و تعریف عملکردى دقیق ترى از این پدیده اجتماعى ارائه مى کند، چرا که بیماران در آمریکا معمولاً از این روش ها در کنار طب غربى- و نه به عنوان جانشینى براى آن- استفاده مى نماید.»برپایه توضیح بالا، امروزه اکثر متخصصان این علوم ترجیح مى دهند تا از واژه مرکب «طب مکمل- جایگزین» (CAM) براى اشاره به این شیوه هاى طبى استفاده نمایند. نخستین بار از واژه «طب جایگزین» در اواسط دهه هشتاد میلادى استفاده شده است.
دایرة المعارف و مرجع متافیزیک